آسمان صاف پرستاره

ساخت وبلاگ
چراغها رو خاموش کردیم و توی سکوت شب خیره شده ایم به نقاط روشنِ ریز و درشت آسمون که بیشتر و بیشتر میشن .
از سرما میپیچم لای پتو و به صدای گرگهایی که در دور دست زوزه میکشن و متعاقبا سگ هایی که پارس میکنن گوش میدم .
یادمه بچه که بودم ، تابستونا وقتی میرفتیم پیش مامان بزرگ و بابا بزرگم ، شبها روی پشت بوم رختخواب پهن میکردیم و کنار هم دراز میکشیدیم و انقدر ستاره میشمردیم تا خواب ببردمون به بالا ترین طبقه ی عرش ، جایی که میگن هفت پادشاه رو میشه دید .
امشب بعد از مدتها شب رو زیر طاق آسمون صاف پر ستاره سپری و انتهایی ترین خاطراتم رو با داستانهای شب مادربزرگم مرور میکنم .
زمان چه بیرحمانه اوقات خوش زندگی آدم رو میدزده .... سالها گذشته از اون دوران و من حالا در اواسط نیمه دوم دهه سی زندگیم ، در شرایطی مشابه در حال خاطره سازی ام .
به افکارم رجوع میکنم ، به تصمیمات تازه زندگیم، به نیروهای نویی که این لحظات آرام رو برام زیبا میکنن ، به راههای تازه ای که میخوام خودم برای زندگیم بسازم ، به مقدماتی که باید با انرژی فراهم کنم تا بتونم با آسودگی بالا و پایین های مسیر رو هموار کنم .
منظره حرکت خفاش ها درحالیکه کهکشان راه شیری پس زمینه اس ، چند بار منو به اشتباه میندازه که شاید شاهد ستاره ای دنبال دار یا سقوط شهاب سنگ بوده ام .
با قدرت هوای اطرافم رو وارد ریه هام میکنم و آرام هوای مسموم‌رو خارج .
به مکالمات اطرافیانم درباره ی صور فلکی گوش میکنم و درحالیکه هر کس درحال تجسم شکلی از وصل کردن ستاره ها بهمدیگه اس ، به پررنگ ترین ستاره بررسی از مرجع آسمان طبق کپی رایت شب خیره میشم ستاره ای که احتمالا میلیون ها سال نوری پیش، نوری که من میبینم رو توی فضا‌‌ ساطع کرده.
کسی چه میدونه؟ شاید سالها بعد ، به شمارش زمین ، نوری از جرقه های ذهنم در مکانی نا معلوم ، در بررسی از مرجع آسمان طبق کپی رایت ی آرام و بین کلی ستاره ‌، بدرخشه
تصویر رو توی ذهنم حک میکنم و به انتظار تابش پرتو پرتوان نور خورشید چشمامو روی هم میذارم .
آنارام باشید

ام اس من...
ما را در سایت ام اس من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ms-roomo بازدید : 160 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 20:55